شخصیت های افغانستان

اکرم یاری

اکرم یاری

اکرم یاری در سال ۱۳۲۰خورشیدی در در یک خانواده فیودال در ولسوالی جاغوری واقع در ولایت غزنی افغانستان به دنیا آمد. اما به صدیق‌ترین یاور و پیشوای رنجبران علیه سیستم پوسیده فیودالی مبدل گشت.عبدالله پدر محمد اکرم بخاطر اینکه اولین مروج معارف عصری در جاغوری بود، به پدر معارف در جاغوری معروف شد. محمد سرور یاری بزرگترین پسر عبدالله که اولین ثمرۀ ترویج معارف عصری در خانوادۀ عبدالله بود، با استفاده از بورس تحصیلی دولتی برای تحصیلات عالی به امریکا فرستاده شد. لیاقت تحصیلی محمد سرور باعث گردید که در جریان تحصیلات در امریکا بنا به تحریکات عوامل دربار به قتل برسد. جنازۀ او در یک تابوت سربسته به کابل انتقال یافت و بنا به دستور دربار به همان صورت سربسته در قبرستان سخی به خاک سپرده شد. هیچ کسی از خانوادۀ محمد سرور، به شمول پدر و مادرش، نتوانستند جنازۀ او را مستقیماً ببینند. در میان اهالی کابل این افواه وسیعاً پخش شد که محمد سرور بنا به دستور پسر ظاهرشاه توسط یک موتر به قتل رسیده است و چون جنازه اش شکل توته ای از گوشت و استخوان را داشته، دربار اجازه نداده است که کسی جنازه را ببیند. مقبرۀ محمد سرور یاری به “قبر شهید” معروف شد و به یک زیارتگاه عمومی اهالی کابل مبدل گردید.
دولت استبدادی ظاهر شاه بخاطر تسلی و دلجویی عبدالله و متنفذین و اهالی منطقه و برای اینکه بتواند از خیزش  و شورش در منطقه علیه خود جلوگیری نموده و نفوذش را در منطقه گسترش دهد، اکرم خورد سال را لقب شهزادگی داد. اما وقتی که این طفل بزرگتر شد و به سنین نوجوانی پا گذاشت، بنا به خواست مکرر ظاهرشاه و ترس و علایق پدر در واقع به حیث گروگان به دربار فرستاده شد. رسم گروگان گیری از خانواده های با نفوذ و امیران تابع سلطنت مرکزی توسط دربار سنت قدیمی ای بود که تا آن زمان هم وجود داشت و فقط شکل ظاهری آن فرق کرده بود. با توجه به سنت دیرپای متذکره و با توجه به تاریخ گذشتۀ کشور، اکرم نوجوان مدت چهار سال را در دربار با احساس یک گروگان و حتی بدتر از آن، بنا به گفتۀ خودش، با احساس یک برده بسر برد. وقتی به سن جوانی پاگذاشت، دیگر نتوانست با چنان وضعیتی سازگاری نماید. دست به بغاوت زد و علیرغم مخالفت دربار , شاه و مخالفت ترس آلود پدر، از دربار خارج گردید و زندگی سادۀ پر افتخار در میان توده های مردم را به زندگی پر از ناز و نعمت ولی حقیرانه و برده وار در دربار ترجیح داد.

 

تحصیلات اکرم یاری

اکرم یاری تحصیلات ابتدایی را در محل تولد خویش ادامه داد. اما دولت وقت او را با برادرش صادق یاری به دربار کابل انتقال داد تا از بغاوت احتمالی پدر فیودال شان علیه دولت مرکزی اطمینان حاصل گردد. وی دوره لیسه را در مکتب حبیبیه کابل به پایان رساند.محمد اکرم یاری پس از فراغت از لیسۀ حبیبیۀ کابل، شامل دانشکدۀ ساینس دانشگاه کابل گردید. وی پس از فراغت از پوهنځی ساینس پوهنتون کابل، شغل معلمی را برګزید و در لیسۀ نادریۀ کابل به تدریس مشغول گردید.

 

فعالیت های سیاسی و اجتماعی

اکرم یاری جوان هنوز متعلم مکتب بود که با تأثیر پذیری از برادر بزرگترش (صادق علی یاری) با آثار مارکسیستی- لنینیستی آشنا شد. در آن موقع یعنی دهۀ 30 شمسی که دورۀ صدارت استبدادی سردار (داود خان) بود محافل کوچکی از روشنفکران چپ در کابل شکل گرفته بود که به مطالعۀ آثار مارکسیستی- لنینیستی می پرداختند و در میان خود شان به جروبحث های محفلی ادامه می دادند.
وقتی دورۀ صدارت استبدادی سردار داود خان به پایان رسید و دورۀ دموکراسی کذایی ظاهر شاهی آغاز گردید، تقریبا بلافاصله یک تعداد از چهره های معلوم الحال به اصطلاح چپ که کارنامه های خاینانۀ شان در مبارزات دورۀ هفت شورا و سال های بعد از آن تبارز آشکار یافته بود، تحت رهبری عناصر فاسدی چون نورمحمد تره کی و ببرک کارمل در اوایل زمستان 1343، حزب دموکراتیک خلق افغانستان را به مثابۀ بلندگوی ایدیولوژیک- سیاسی رویزیونیست ها و سوسیال امپریالیست های تازه به قدرت رسیده در شوروی تاسیس کردند.

بیشتر بخوانید
حامد کرزی

دیدن ظلم و استبداد در جامعه، اکرم یاری را به سمت فراگیری مارکسیزم کشانید. به محض آشنایی با علم انقلاب در دربار، مارکسیزم را تنها اسلحه پایان ظلم و بیداد تشخیص داده با پشت‌پا زدن به امتیازات زندگی اشرافی به روشنفکر انقلابی و حامی دهقانان و زحمتکشان تبدیل شد.اکرم یاری به این باور بود که «پرولتاریا در مبارزه برای رهایی، ابزاری جز سازمان ندارد».

بنا اولین کسی بود که تعدادی از روشنفکران مترقی را گرد خود جمع نموده و در مبارزه علیه فیودالیزم و رویزیونیزم متحد شده در سال ۱۳۴۴ «گروه یاری» را بنیاد نهادند. این گروه بعدها به «سازمان جوانان مترقی» مسمی گردید که خط فکری آنرا مارکسیزم-لنینیزم-اندیشه‌مائوتسه‌دون تشکیل می‌داد. او در میان روشنفکران و جوانان رخنه کرده و در تبلیغ مارکسیزم شب و روز تلاش می‌کرد و دسته دسته شاگردانش به این گروه می‌پیوستند.

«شعله جاوید» منحیث یکی از نامدارترین جراید کشور، به همت اکرم یاری و چند همفکرش با استفاده از دموکراسی نیم‌بند منتشر شد. «شعله جاوید» که تحت عنوان «ناشر اندیشه‌های دموکراتیک نوین» منتشر می‌شد، هزاران تن را به مبارزه پیشرو کشانیده بود بنا نمی‌توانست مورد قبول حاکمیت مستبد وقت باشد ازینرو بعد از انتشار یازده شماره توقیف گردید. در این نشریه مسایل مهم از جمله ریوزیونیزم را نشانه گرفته و آنرا دشمن خطرناک مارکسیزم قلمداد می‌کرد. همچنان ماهیت رژیم شاهی را افشا می‌نمود و از طبقه محکوم و زحمتشکان جامعه دفاع می‌کرد. هرچند نام اکرم یاری منحیث نویسنده هیچ مقاله‌ای درج نگردیده بود، اما گفته می‌شود که اکثر مقالات آن توسط او نگاشته می‌شد. جریان «شعله جاوید» آنچنان عظمت و برندگی داشت که تا امروز بنیادگرایان و غداران ملی از نام «شعله‌ای» هراس داشته و آنان را دشمنان اصلی خود می‌شمارند.

اکرم یاری که برخلاف عقاید فیودالی پدر و اطرافیانش دفاع و عشق به زحمتکشان را هدف اصلی خود قرار داده بود در جاغوری رفته و قسمتی از زمین‌های پدرش را بین دهقانان تقسیم نمود و به این‌ترتیب بین مردم محبوبیت بیشتر یافته در قلب شان جا باز کرد.

 

مرگ اکرم یاری

 اکرم یاری رهبر و سازمانده انقلابی و برازنده کشور ما اندکی بعد از کودتای ننگین هفت ثور بدست رژیم خلق و پرچم از زادگاهش دستگیر گردیده مثل هزاران «شعله‌ای» دیگر لادرک گردید .صرفاً چند ماه بعد از کودتای رویزیونیستی هفت ثور 1357 بود که اکرم یاری توسط کودتاگران دستگیر گردید، اما پس از مدت کوتاهی دوباره رها شد. ولی در ماه حوت 1357 مجددا دستگیر گردید و به زندان انداخته شد. تا همین اواخر کسی به درستی نمی توانست که شمع زندگی اکرم یاری چه زمانی توسط رویزیونیست های مزدور سوسیال امپریالیزم شوروی خاموش گردیده است. در لیست که تقریبا 4500 نفری ای که در ماه میزان سال جاری منتشر گردید، شمارۀ احمد یاری در لیست 4383 بود که تاریخ جان باختن احمد یاری 7 قوس 1358 خورشیدی، یعنی تقریبا یک ماه قبل از تجاوز و لشکر کشی سوسیال امپریالیست های شوروی بر افغانستان، در آخرین روزهای حکمروایی حفیظ الله امین، نشان داده شده است. طبق لیست منتشره فقط در همین روز شمع زندگی 350 نفر از زندانیان توسط کودتاگران هفت ثوری خاموش گردیده است.

. با انتشار «لیست مرگ» ۵۰۰۰ قربانی جنایت نوکران روس معلوم گردید که احمد یاری به تاریخ ۷ قوس ۱۳۵۸ همراه با حدود ۳۵۰تن دیگر به شهادت رسیده در گور نامعلومی مدفون گردیده است.

امتیاز دهید
بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.