محمد علی مدرس غزنوی در نجف نزد اصفهانی، نائینی، محمد حسین کاشف الغطاء، حکیم درس خوانده، و از آنان و نیز از آقا بزرگ تهرانی و صدر گواهی اجتهاد یا اجازه روایت دریافت نمود. (۱۲۸۴- ۱۳۶۵ش) فقیه و استاد ادبیات عرب در حوزههای علمیه نجف و قم بود که طلاب از کشورهای ایران، پاکستان، افغانستان، عراق و هند در درس او شرکت میکردند. قواعد الادبیه و قواعد النحویه (شرح عوامل فی النحو)، رفع الغاشیه من غوامض الحاشیه (شرح حاشیه ملاعبدالله)، الشواهد المنتخبة (شرح سیوطی) و تصحیح کتاب جامع المقدمات از آثار وی است. کتاب المدرس الافضل مدرس مورد توجه الازهر قرار گرفت و پیشنهاد تدریس به او داده شد.مدرس در ۱۳۵۴ش از عراق اخراج شد و به قم آمد. پیش از آن، او دو بار به توصیه سیدابوالحسن اصفهانی به افغانستان بازگشت و به فعالیت اجتماعی و تدریس و تاسیس مدرسه پرداخت. مدرس در جریان قیام ابراهیم گاوسوار، تلاش نمود بین او و دولت کابل آشتی ایجاد کند.
محمدعلی مدرس غزنوی، مشهور به مدرس افغانی فرزند مرادعلی در ۱۲۸۴ش در جاغوری ولایت غزنی افغانستان متولد شد. پدرش در ارتش افغانستان خدمت میکرد. مدرس افغانی در ۵ شهریور، سال ۱۳۶۵ش در ۸۱ سالگی در قم از دنیا رفت و در آرامگاه باغ بهشت، مقبره خانوادگی سید محمدصادق روحانی به خاک سپرده شد.
مسير تحصيل محمدعلی مُدَرِّس افغانی
محمدعلی مدرس غزنوی در کودکی همراه پدرش به مشهد آمد و یادگیری علوم حوزوی را آغاز نمود. او شرح نظام را نزد عبدالجواد، ادیب نیشابوری اول و دیگر متون ادبیات عرب را با محمدتقی هروی، ادیب نیشابوری دوم آموخت. مدرس در ۱۳۰۴خورشیدی، پس از فوت پدر، به قصد تحصیل در حوزه علمیه نجف و به خاطر نداشتن توان مالی و پاسپورت، پیاده به سوی نجف حرکت کرد. یکسال بعد به کربلا و سپس نجف رسید.
مدرس افغانی در کلاس درس
مدرس در نجف با وجود شروع تحصیل، تا حدود دو سال موفق به سکونت در مدرسه و دریافت شهریه نشد. او بعدها در نجف، مدرسهای برای اسکان و تحصیل طلاب افغانستانی تأسیس کرد. مدرس اولین شهریه را از سید ابوالحسن اصفهانی گرفت. و تا سال ۱۳۱۸ش دروس سطح و عالی حوزه را با محمد رشتی، بادکوبهای، اصفهانی، حکیم، عراقی، نائینی، کاشف الغطاء، خویی و کاظمی فراگرفت. در این سال، ابوالحسن اصفهانی از او خواست که به افغانستان بازگردد و فعالیت کند.
بازگشت محمدعلی مُدَرِّس افغانی به جاغوری
مدرس در زادگاه خود، ولسوالی جاغوری ولایت غزنی، مدرسه علمیه بنا نهاد و تا ۵ سال به تدریس و تربیت طلاب دینی پرداخت. او در حل و رفع دعاوی مردم نیز داوری میکرد. از رخدادهای مشهور زمان او، قیام ابراهیم گاوسوار بود که مدرس در تلاش برای آشتی او و دولت کابل، مشارکت داشت.
تدریس محمدعلی مُدَرِّس افغانی در نجف
مدرس کمی شوخطبع بود و در حال مطالعه و تکرار مطالب. در مجالس عمومی، چندان در صدر نمینشست. به دیدار علما و حتی برخی شاگردان خود میرفت. از طلاب فقیر، وجه اندک تدریس خود را نمیگرفت. درس وی از حلاوت و طراوت خاصی برخوردار بود. در ماه رمضان، باب حادی عشر و برخی کتب اعتقادی دیگر را تدریس میکرد. حالت درویشی و سادهزیستی داشت.
مدرس پس از بازگشت به عراق، با توصیه سیدابوالحسن اصفهانی، برای تدریس، به سامراء رفت و بعد از ۲ سال، بهعنوان وکیل تامالاختیار او در افغانستان، سفر دوبارهای به وطن نمود. محمدعلی غزنوی یکسال پس از فوت اصفهانی، در ۱۳۲۶ش مقیم نجف گردیده و تدریس را در پیش گرفت. پس از چندی، از سوی طلاب و شاگردان معروف به «مدرس» شد. تدریس و تعداد شاگردان مدرس همرتبه خویی و حکیم دانسته شده است. محمدآصف محسنی قندهاری از مراجع تقلید شیعه در افغانستان از شاگردان وی بوده است. مدرس همراه با تدریس دروس دیگر، و پس از مشاهده ضعف عمومی حوزویان و استادان در ادبیات عرب، تمرکز خود را بر تدریس، نقد و بررسی نظریات نویسندگان صرف و نحو و لغت عرب گذاشت. در ۱۳۵۳ش، نیروهای دولت بعث عراق، مدرس را زندانی کرده و پس از یکماه اذیت و آزار، و از بینبردن برخی نوشتهها و کتابهای وی، او را مجبور به خروج از عراق کردند.
مهمتر از ابتكار فوق، نوآوری علامه مدرس در باب تدریس و آموزش است كه قابل تقدیر و تقلید است. حجة السلام و المسلمین احدی امیر كلاتی یكی از مدرسان حوزة علمیة قم و از شاگردان مبرز ایرانی علامه مدرس، مطالب باارزشی درباره ویژگیهای استادش از جمله سبك نو و روش ابتكاری وی در تدریس گفته است كه به دلیل اهمیت آن، قسمتهایی از آن را عینا نقل میكنیم:
در دورههایی كه در خدمت اساتید معظم حوزه بودیم ویژگیهای خاصی را در این استاد میدیدیم، كه نه تنها حقیر دیدهام بلكه خیلی از برادران دیگر وقتی كه به كلاس بالاتر میرفتند و استاد، آن كلاس (درس) را تدریس نمیفرمودند مأیوس میشدند یا میگفتند ما نمیفهمیم یعنی روش درسی دیگر اساتید را نمیپذیرفتند یا میگفتند بیان آنها بیان جامعی نیست كه بتوان مطلب را از آن بگیریم. چیزهایی كه باعث شده این استاد بزرگوار در اعماق فكر بچهها نفوذ كرده بود سه عامل بود: عامل اول تخصص و تبحر خاصی كه استاد بزرگوار در كتب درسی داشت. فرضا اگر میخواست عوامل فی النحو را تدریس كند از نویسنده آن كتاب بهتر وارد بود به لطایف و دقایق و نكتههای عبارت آنقدر مهارت داشت كه وقتی به درس ایشان میرسیدیم یك وجدی در حضور ایشان برای شاگردان پیدا میشد از نخستین ویژگی ایشان این بود كه تخصص داشت یعنی یك مردی بود متخصص به تمام معنا…
عامل دومی كه در درس ایشان بسیار منحصر به فرد بود، بیان ورود در بحث و خروج از بحث بود ممكن بود ایشان داستانی از ناصر الدین شاه شروع كنند و بگویند در حالی كه درس شروع نشده بود بعضا بعضیها شگفت زده میشدند میگفتند حالا وقت گفتن داستان ناصر الدین شاه نیست وقتی داستان تمام شد میفهمیدند عجب! در ضمن این داستان مطلبی كه در عبارت است هم حل شد، یا یك وقتی از ابتدا میگفتند من میخواهم چهار مطلب بگویم هم گوش میدادیم به آن مطالب، میدیدیم با پایان مطالب ایراد شده از سوی ایشان چند صفحه از كتاب حل شده است. این خصیصههای ورود و خروج را كمتر استادی دارند و اتفاقا بارها از ایشان شنیده بودم كه میفرمود؛ این خصیصه منحصر به من است كه طوری به درس وارد شوم كه محصل نفهمد چگونه وارد شدهام و طوری از درس خارج شوم كه محصل احساس خستگی نكند…
عامل سوم در جذابیت و ویژگی تدریس استاد، اینكه ایشان در ادبیات اگر لازم میدیدند از فلسفه نقل میكردند، از معانی و بیان نقل میكردند از اصول نقل میكردند، از فقه نقل میكردند معلوم بود كه ایشان در تمام این جنبهها معلومات عمیقی داشتند یا درس گفته بودند یا تحقیق داشتند…
نامبرده در ادامه راجع به شخصیت علمی و جهانی علامه مدرس میگوید: در واقع شخصیت علمی استاد، جهانی است و در حوزه وسیع جهان اسلام جایگاه بلندی دارد… من روزی در منزل ایشان بودم چند نفری نشسته بودند، بعد از اینكه صحبتهایی شد و آنها رفتند خودشان فرمودند اینها از دانشگاه الازهر آمده بودند وقتی كه المدرس الافضل چاپ شد و یك نسخهاش به دست دانشگاه الازهر رسید و بعد در آنجا مكرر چاپ شد خود آنها گفتند ما فكر نمیكردیم علمای شیعه معانی و بیان بلد باشند ولی شما دست اساتید را از پشت بستهاید. كه ما امروز در الازهر با بودن كتابهای شما مشكلات زیاد خود را حل میكنیم…
تایید اجتهاد محمدعلی مُدَرِّس افغانی
سیدابوالحسن اصفهانی، سیدابوالقاسم خویی، آقابزرگ تهرانی و سیدمحمدباقر صدر اجتهاد مدرس را تایید و گواهی کردهاند. آیت الله خوئی در اجازهنامه خود، مدرس را دانشمند فاضل، ادیب كامل، عماد علمای اعلام و برگزیده فضلای كرام مورد خطاب داده است. آقابزرگ تهرانی در اجازهنامه خود به عربی، عناوین محقق مدقق و معلم، استاد فائق، مصنف ماهر و ثقة سند بکاربرده است. همچنین صدر برای او پس از رفتن به قم، اجازه روایت فرستاد.
مدرس در محرم سال ۱۳۵۴ش، وارد مشهد شد و به تقاضای برخی از مراجع، به قم رفته، و به تدریس مشغول شد. تعداد جلسات درس روزانه مدرس، به ۱۰ جلسه میرسید. او برای برخی ازشاگردانش به صورت خصوصی با دریافت شهریه ای معین نیز تدریس داشته است. او را در ادبیات عرب توانا و زبده دانستهاند. شاگردان وی از طلاب ایران، پاکستان، عراق، افغانستان، سوریه، عربستان،کویت، لبنان و هندوستان بودند.
آثار محمدعلی مُدَرِّس افغانی
نخستین کتابهای مدرس بنامهای الکلام المفید للمدرس و المستفید (شرح صمدیه)، مکررات المدرس (شرح سیوطی) و المدرس الأفضل فيما يرمز و يشار إليه في المطول (شرح مطول) اولین بار در سالهای ۱۳۴۳تا۱۳۴۶ در نجف چاپ و منتشر شد. تصحیح و تعلیق جامع المقدمات، کتابهای قواعد الادبیه و قواعد النحویه (هر دو در توضیح و شرح عوامل فی النحو)، رفع الغاشیه من غوامض الحاشیه (شرح حاشیه ملاعبدالله)، اعراب سورة الفاتحه و الشواهد المنتخبة (شرح سیوطی) از دیگر آثار او است.
به گفته یکی از شاگردان مدرس، دانشگاه الازهر مصر، پس از انتشار کتاب المدرس الافضل، ضمن تمجید، آن را چندبار چاپ کرده و با فرستادن هیات رسمی به نجف برای دیدار با مدرس، جهت دعوت رسمی از وی برای پذیرفتن ریاست بخش ادبیات عرب آن دانشگاه اقدام کردند و مجموعهای از نوارهای صوتی درس وی را با خود بردند. مدرس با تأسیس موسسهای در قم برای تولید و پخش نوارهای (کاست) صوتی درسهای خود، حدود ۳ هزار نوار درسی در ادبیات عرب برجای گذاشت. شرح و توضیح دروس امثله، صرف میر، عوامل جرجانی، عوامل ملامحسن، منطق کُبری، شرح اُنموذج، شرح جامی، مُغنی اللبیب و معالم الدین از جمله درسهای ضبط شده وی است.
محمدعلی مُدَرِّس افغانی از نگاه دیگران
مدرس از مجتهدان به نام و مراجع تقلید معروف حوزة علمیه نجف اجازهنامه اجتهاد داشت. مطالب و نکات موجود در آنها به خوبی مقام رفیع دانشی وی را در علوم اسلامی نشان میدهد.
محمد علی کاظمی در اجازهنامه خود نوشتهاست: جناب عالم فاضل، مهذب کامل ,پاک و مورد اعتماد، شیخ محمد علی غزنوی از جمله کسانی است که عمرش را صرف تحصیل علوم شرعیه کردهاست؛ در حالی که تحصیل او با بحث و فحص، کوشش، تلاش و اجتهاد همراه بودهاست، او در محضر علما حاضر شد و از آنها با فهم و تدبر استفاده کرده بحمدالله به مرتبه اجتهاد رسیده که مورد وثوق و اعتماد است.
اجازهنامه فوق که به تأیید سید ابوالحسن اصفهانی رسیده در تاریخ یازدهم جمادیالاول ۱۳۶۴ صادر شدهاست و خراسانی در اجازهنامه دیگری مقام ارجمند علمی علامه را بیشتر ارج نهاده او را از اقرانش پیشگام شمردهاست.
خویی در اجازهنامه خویش علامه مدرس را دانشمند فاضل، ادیب کامل، عماد علمای اعلام و برگزیده فضلای کرام دانستهاست.
آقای دكتر محمد هادی امینی فرزند علامه عبدالحسین امینی مؤلف الغدیر درباره وی این طور نظر داده است: محمد علی بن مراد علی الافغانی عالم فاضل ادیب جلیل محقق خبیر درس فی النجف الاشرف الفقه و الاصول و تصدی لتدریس السطوح و مقدمات العلوم الادبیه و قرأ علیه الكثیر من الفضلاء و كانت له عدة جلسات تدریسیه منقلة و أسس مدرسة دینیه للطلاب الافغانیین.
آیت الله محمد عیسی محقق خراسانی نگاشته است: ان سماحة العلامه الحجة الشیخ محمد علی بن مراد علی المدرس الافغانی لمن مفاخر الحوزة الاسلامیه و اساتیدها الذین نذر انفسهم فی سبیل خدمة الدین و نشر العلوم الاسلامیة و تربیة الطلاب و المحصلین فی هذه الحوزة المقدسة ذات المجد و الفخامة و هو فی حین انه الا دیب الوحید و البیانی الفرید اصولی فاهم و فقیه عارف و فلسفی قاهر و متكلم ماهر و مفسر جلیل و قد با شر جمیع هذه العلوم بالدراسة و التحلیل كما انه كتب و الف فی الكثیر منها.
وفات محمدعلی مُدَرِّس
علامه مدرس پس از 81 سال عمر و بیش از نیم قرن علم اندوزی، تدریس، تحقیق، تألیف و سعی و تلاش، در پنجم سنبله 1365 خورشیدی در شهر قم ایران در دیار مهاجرت و درعالم دوری از وطن دارفانی را وداع گفته و به لقا الله پیوست. با آن كه تشییع جنازه وی با عجله و در بعد از ظهر روز وفاتش صورت گرفت اما اذدهام تشییع كنندگان و تنوع آن كه از ملیتهای گوناگون عراقی، افغانی، ایرانی، پاكستانی، لبنانی، سوری و هندی بودند همگان را به حیرت واداشته بود و مجالس ترحیم كه بعد از آن در مساجد متعدد قم و شهرستانهای ایران و كشورهای اسلامی برگزار شد و انعكاس خبر رحلت وی در مطبوعات كشورهای عربی از جمله عراق، ایران، لبنان، هندوستان و پاكستان و احزاب جهادی افغانستان، پاكستان، هند و غیره صدمه غیر قابل جبرانی را كه اسلام و جهان علم به علت فقدان او به خود دید به نمایش گذاشت.