باز بلقيس بود و عشق. عشقی که نیکه را از پستی زمین به اوج آسمانها میبرد؛ اما از اوج میدید که خیانت چون چاه عمیقی در ورای عشق دهان گشوده است و عشق و خیانت یک اوج و فرودِ متوالی و ابدی است. نیکه دریافت که هر جا بلقیس باشد، عشق و خیانت در کنار هماند، و این را به عنوان یک حقیقت قبول کرد. پس از آن یک چشمش میخندید و یک چشمش میگریست. شبها که نیکه در کنار بلقيس احساس کامیابی میکرد، بلقیس آهسته از او جدا میشد و از لای دروازه به بیرون میخزید و میرفت که آن روی سکهی عشق را رقم بزند.
خانه » فروشگاه خامک » کتاب » طلسمات
مشاهده سبد خرید “سرگم” به سبد خرید شما افزوده شد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.