فرهنگ افغانستان

قوم تاجیک

تاجیک های افغانستان

تاجیک، نام قومی مسلمان و فارسی زبان، از اقوام آریایی هستند. تاجیکان از کهن‌ترین ساکنان بومی آسیای مرکزی و افغانستان بوده‌اند و امروزه افزون بر این مناطق، در ایران، پاکستان، شمال هندوستان و ‌در ناحیۀ ‌سین‌کیانگ چین نیز ‌به ‌سر ‌می‌بـرند.

 

 معنای تاجیک

برخی ‌نام «تاجیک» را از قبیله‌ای به نام «تاج» گرفته‌اند‌.(به معنای افسر، دیهیم، کلاه کیانی) و برخی تاج را صورت مقلوب واژۀ «جـات» دانستـه‌اند.  همچنین «تاجیک» همـان آریـایی, ‌پـاک, ‌نجیب, اصیـل‌زاده و میهمان‌نـواز‌ معنا‌ می‌دهد. در متون پهلوی واژۀ «تاژیکان»، به معنای «عرب» آمده است . تاژیک و تاجیک به معانی‌ گوناگون ضد و نقیض دیگری هم آمده است، مانند کودک عرب؛ قبیله‌ای از قبایل عرب؛ طایفۀ غیرعرب، ترک و تبعۀ ترک و طایفۀ غیر ترک.

 

ریشه تاجیک

برخی تاجیک را قومی از اقوام مغول پنداشته‌اند، در صورتی که مغولان غیر خود را تاجیک می‌نامیدند و پان‌ترکیست‌ها، مسلمانان شیعۀ شهر بخارا را فارس ـ تاجیک و سنی‌های بخارا و اطراف آن را ازبک می‌خواندند؛ از این‌رو، بیشتر تاجیکان بخارا را ازبک می‌دانستند. برخی نیز تاجیک را از ریشۀ «تات» و قومی آریایی، و برخی هم آمیزه‌ای از قوم عرب و ایرانی، بعد از تسخیر ایران به وسیلۀ مسلمانان عرب می‌دانند. (که تاجیک‌ها را از نسل عرب‌هایی می‌داند که در اوایل دورۀ مسیحیت یمن را ترک کرده، به شمال رفتند) سرزمین تاجیک، در سدۀ ۶ م یکی‌از بخش‌های‌ مهم امپراتوری هخامنشیان بود. به نوشتۀ سوندرمان سغدیان عرب‌ها را «تاژیک» می‌گفته‌اند،  اما او خود «تاجیک‌ها» را مانویانی دانسته‌ است که به فارسی نو صحبت می‌کنند، و از سدۀ ۳ق/ ۹م ادبیات مانوی برجسته‌ای به فارسی نو پدید آورده‌اند. در سالنامه‌های چینی سدۀ ۲م، از قومی به نام‌های هماهنگ «ته آجی» و «تائوچی» یاد شده‌ است که احتمال‌ قوی می‌رود، ‌ صورت‌ پیشین‌ «تاجیک» ‌ در‌ زبان‌ چینی‌ها‌ باشد‌. بنابر گزارش نویسنده‌ای چینی در کتاب خود (تألیف: ۶۹۴م)، ساکنان تخارستان را که در سدۀ ۱ ق‌م می‌زیسته‌اند، «داشی» می‌گفته‌اند که یقیناً تاجیکِ امروزه‌اند.  به گفتـۀ تورسان‌زاده، نام تاجیـک از آغاز پیدایش بر همۀ پارسی‌گویان‌ عجم به‌کار رفته است.

محیط طباطبایی با توجه به ابهام و تعقید کلمۀ تاجیک باور دارد که این کلمه صفتی برای ایرانی فارسی زبان بوده، و بر غیر ایرانی اطلاق نمی‌شده است و تاجیک‌ها از قبیلۀ «طی» عرب نبوده‌اند و در اسناد کهنه و نو یافتۀ ختنی در سدۀ ۴ ق صورت «تژیک» آمده است. که تاجیک‌ها را قومی آریایی نژاد خوانده، و بر این‌باور است که‌ تاجیک نام جدید‌ نژادی تمام‌ آریایی و فارسی زبان‌ است) داعی‌الاسلام در فرهنگ نظام، تاجیک را نسل ایرانی و فارسی زبان، و این نام را مبدل «تازیک» دانسته، و از نسل تازی (عرب) بودن و در میان عجم بزرگ شدن تاجیک‌ها را صحیح ندانسته است و می‌گوید: تاجیک در افغانستان و ترکستان به فارسی زبانان در مقابل «ترک» گفته می‌شود (برای تلفظ تازیک به‌جای تاجیک، نک‌ در آسیای مرکزی به عرب‌های ساکن در بخارا، سمرقند، نسف، ترمذ، کولاب و قبادیان که از بازماندگان عرب‌هایی هستند که در عهد کهن‌آمده، و در آنجاها ماندگار شده‌اند، تاجیک نمی‌گویند. به گفتۀ سمعانی عرب‌های قبادیان از عرب‌های قبیلۀ تمیم بوده‌اند.

اینها امروزه هم خود را عرب می‌دانند، اگر چه زبان مادری خود را فراموش کرده، و مانند تاجیک‌ها دری‌ گفتار شده‌اند و از عرب‌های بخارا فقط بخشی تا آغاز سدۀ ۱۴ش/۲۰م زبان مادری خود را حفظ کرده‌ بودند طبق رسوم عرب‌های آسیـای مرکـزی، پسران‌ عرب حق‌ ازدواج با دختران‌ تاجیک را داشتند، ‌اما پسران‌ تاجیک‌ نمی‌توانستند با دختران‌ عرب‌ ازدواج کنند‌. کسروی به نقل از حمدالله مستوفی از بومیان فارسی زبان آذربایجان با نام «تاجیکان» یاد می‌کند. و مینوی بر این باور است که مراد از تاجیک (تاژیک و تازیک) در کتب فارسی، اتباع و ساکنان ایرانی مناطق ایرانی‌نشین بوده، و این نامی است که ترکان بر ایرانیان گذاشته‌اند.

 

 

 روند تشکل قوم تاجیک

روند تشکل قوم تاجیک در ۳مرحلۀ تاریخی، و ۳منطقۀ جغرافیایی صورت گرفته است:
نخست، در دورۀ ساسانیان (‌۲۲۶- ۶۵۲ م) در شمال‌شرقی خراسان.
دوم، در سده‌های ۱ و ۲ق/۷ و ۸م در ماوراء‌النهر.
سوم، در عهد سامانیان (۲۶۱- ۳۸۹ق/۸۷۵- ۹۹۹م) در قلمرو‌ دولت بخارا.

ترکیب قومی تاجیکان در هزارۀ ۱ق‌م عبارت بوده است از سغدی‌ها (وادی زرافشان، قشقه دریا، حاشیه و میانۀ سیردریا)، باختری‌ها (حاشیۀ سرگه و میانۀ جیحون)، فرغانی‌ها (وادی فرغانه)، سارت‌ها (کنار سیردریا، خوارزم)، سکایی‌های صحرایی (آسیای میانه، نواحی کوهستان تیان شان، آلای و پامیر)، مرغیانی‌ها و پارت‌ها که با زبان‌های باستانی ایرانی‌ گفت‌و‌گو می‌کردند.

در اسناد تورفان که حاوی سرودهای مانوی و متعلق به هزار سال پیش است، کلمۀ تجگنی۳ آمده که صفتی است مشتق از نام تاژ‌یگ (تاجیک) که معرف سخنگویان به زبان فارسی نوین بوده است. علی‌شیر نـوایی و بابر، تاجیکان هرات و فرغانه را «سارت» گفته‌اند. اصطلاح‌ «سارت» ‌در زمان‌ تیموریان‌ (۷۷۱-۹۱۶ق/ ۱۳۶۹-۱۵۱۰م) کاربرد بیشتری‌ داشتـه، و مترادفِ تاجیک بوده است.  شمار بسیاری از سارت‌ها زبان خود را به ترکی عوض کرده‌اند.

کهن‌ترین منبعی که از حضور تاجیکان در قلب آسیای مرکزی خبر می‌دهد، تواریخ هرودت (سدۀ ۵ ق‌م) است. وی دوبار از تاجیکان به صورت «دادیکه» و «دادیکس» نام برده است و در بخش هفتم کتابش در شرح میزان مالیات هر یک از اقوام به طایفۀ دادیکه، و هنگام سخن از پوشاک اقوام، به پوشاک سغدی‌ها و دادیکس‌ها اشاره می‌کند و می‌نویسد آن‌ها با «قبای چرمی و قداره و تیرکمان و نیزۀ مادی مسلح، و از لحاظ لباس درخشان رنگین خود و چکمه‌ای که تا زانو می‌رسیده، کاملاً برجسته بودند». به گفتۀ پیرنیا دادیک یا دادیکس‌ها پیشینیان تاجیک‌های قرون بعد بوده‌اند که اکنون هم در بخارا و حدود آن سکنا دارند.

واژۀ دادیک از دوبخش «داد» بـه معنای عدالت و «ـ یک» īk ـ پسونـد، ترکیب یافته است. با این پسوند امروزه هم واژ‌ه‌های بسیاری در زبان تاجیک کاربرد دارند، مانند خندانیک، گریانیک، لغژانیک، چسپانیک؛ پسوند-īk در شکل کوتاه نیز می‌آید: تاجکِ گردون‌کش، لشکرشکن.  در شمار قبیله‌های ‌تاجیکانی‌ که در سیستان‌ به ‌سر می‌برند و نام‌ باستانی ‌خود را‌ حفظ کرده‌اند، ‌قبیلۀ «دادی» نیز هست‌. امیرشاهی دادیک را به عنوان «تاجیک» قبول ندارد و می‌گوید: این واژه به معنای پشتون است که در پاکتیکا زندگی می‌کردند. در اوستا واژه‌های «دا»، «دات» و «داته» به معنی داده، دادن، بخشیدن، دانستن، اندیشیدن، دادگری و داوری کردن آمده است.  این واژه‌ها احتمالاً با واژۀ تاجیک ارتباط دارند. اهوره‌مزدا گفته است: «نخستین‌ سرزمین و‌ کشـور نیـکی‌که‌ من ــ اهوره‌مزدا ــ‌آفریدم»، «‌ایران ویج» بود، بر کنارۀ رودِ «دایتیا» ی نیک».  دایتیا به یقین با واژۀ تاجیک و تات هم‌ریشه است. (

بیشتر بخوانید
پرچم افغانستان نماد هویت ملی

برای ایران‌ویج، نک‌ )قومی را هم که با نام «تور» (سکاییان) در آسیای مرکزی به سر می‌برده‌اند، از نیاکان تاجیک دانسته‌اند. در بخش‌هایی از آسیای مرکزی دولت‌هایی بر سر کار بودند که تاجیک به شمار می‌رفتند، مانند غوریان (سده‌های ۴-۶ق/۱۰-۱۲م) در افغانستان، کَرْت‌ها (سده‌های ۷- ۸ق‌/۱۳-۱۴م) در هرات، سربداران (۷۳۷- ۷۸۸ق/۱۳۳۷-۱۳۸۶م) در سمرقند و دولت تاجیک درواز و وَنْج (تا سدۀ ۱۳ق/ ۱۹م) در‌ شرق تاجیکستان کنونی. ‌

 

 سهم اقوام در تشکل قوم تاجیک

در تشکل قوم تاجیک بسیاری از اقوام، از جمله کوشانیان، تخاریان، ترک‌ها و عرب‌هایی که از روزگار کهن به آسیای مرکزی رفته، و ماندگار شده بودند، سهم داشته‌اند؛ همچنین قوم‌های دیگری نیز مانند قلچه‌ای پامیر، پشه‌ای‌ها، آرمولی‌ها نیز در شکل‌بندی این قوم حضور داشته‌اند.  هم مرز بودن سرزمین‌های این اقوام و داد و ستدهای اقتصادی آن‌ها، قرار داشتن در مسیر جادۀ ابریشم و مشترکات فرهنگی زمینۀ این تشکل قومی به نام تاجیک را فراهم آورد .مرکزهای فرهنگی بخارا، سمرقند، بلخ، مرو، نیشابور، هرات، خجند، اخسیکت، پنجیکت، هُلبَک و ترمذ در تشکل قومی و زبانی تاجیکان نیز نقشی مهم داشته‌اند.  (امیران سامانی در حفظ استقلال قوم و زبان فارسی‌ دری کوشیـدند، سامانیان ‌فرهنگ را ابزاری سودمند ‌در نگهداشت‌ قومیت‌ می‌دانستند. تا آنجا که گفته‌اند: اگر در زمان سامانیان زبان فارسی دری نوین، زبان گفتار و نوشتار مردم نمی‌شد، ایرانیان عرب‌زبان می‌شدند.

 

 درصد اقوام تاجیک

از تاجیکان آسیای مرکزی۴۰٪ در تاجیکستان و ازبکستان به سر می‌برند، و ۶۰٪ باقی مانده مقیم افغانستان هستند (۴۵٪ جمعیت افغانستان تاجیک‌اند، ) مرکز عمدۀ جمعیت تاجیک‌ها در افغانستان، شامل دشت کوه دامن در شمال کابل، درۀ پنجشیر و بدخشان است. تاجیکان افغانستان در دو سوی مرز ایران و افغانستان به پارسیوان یا فارسیبان، و در شرق و جنوب افغانستان به نام دهقان و دهوار مشهورند. رابینو بیشترین اهالی ناحیۀ غربی استراباد را تاجیک‌ می‌داند. در ایران امروز تاجیکان بیش‌تر در سیستان، بلوچستان، کرمان، یزد و استراباد به‌سر می‌برند. پژوهشگران ایرانی تاجیک شمار‌ تاجیکان جهان را حدود ۱۸ میلیون تن تخمین زده‌اند.  در افغانستان حدود ۸ میلیون دری زبان شامل تاجیک‌ها و هزاره‌ها زندگی می‌کنند. شهر کابل از قدیم تاجیک‌نشین‌ بوده، و طبق آمار ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۸م از ۰۰۰‘۳۰۰‘۱ تن جمعیت آن ۷۴۴ هزار تن (۵۷٪ جمعیت) تاجیک بوده است. بنابر آماری که دو‌پری داده است، حدود ۰۰۰، ۵۰۰‘ ۳ تاجیک در شمال و شمال شرقی افغانستان، ۰۰۰‘۱۰۰‘ ۳ در اتحاد جماهیر شوروی سابق و حدود ۲۸هزار تن نیز طبق گزارش‌ها در ترکستان چین زندگی می‌کردند.

 

استقلال تاجیک‌ها

تا ۶۰۰ سال پس از یورش تاتار، تاجیک‌ها نتوانستند استقلال یابند و سرنوشت خود را به دست گیرند و سرانجام، سرزمینشان از دو سوی به محاصره درآمد؛ از شمال، ارتش روسیۀ تزاری تا فرغانه پیش آمد و از جنوب، ارتش بریتانیا تا نواحی بلخ و ترمذ رسید.  در ۱۲۹۹ش/۱۹۲۰م به موجب قانون اساسی جمهوری ترکستان، قرقیزها، ازبک‌ها و ترکمن‌ها از اقوام اصلی آن جمهوری شناخته شدند، اما تاجیک‌ها که در شمار نخستین ساکنان منطقه بودند، به شمار نیامدند و ذکری از آن‌ها نشد،

در حالی که جمعیت‌ تاجیک‌های آسیای مرکزی در ابتدای سدۀ ۲۰م (بر اساس آمار روزنامۀ زرافشان) به بیش از ۳ میلیون تن می‌رسید: ۰۰۰‘۱۰۰‘۲ تن در بخارا، ۷۵۰ هزار تن در ولایت سمرقند، ۴۰۰هزار تن در وادی فرغانه و شماری در نواحی دیگر. در ۱۳۰۳ش/۱۹۲۴م جمهوری خودمختار تاجیکستان با جمعیتی کمتر از یک‌ چهارم تاجیک‌های منطقه (بدون حضور سرزمین‌های بخارا، سمرقند و خجند، و ده‌ها شهر تاجیک‌نشین) تشکیل شد. در حالی که در حدود سال۱۹۲۰م بجز ۵ یا ۶ خانوادۀ ازبک ترک‌زبان همۀ اهالی بخارا و ۹۰٪ مردم اطراف شهر تاجیک بودند.  تاجیکان شهر بخارا در دهۀ ۲۰ سدۀ بیستم، ۱۶۰هزار نفر بود که در ۱۹۷۹م به ۷۲۸‘۱۹ نفرکاهش یافت.  از ۳۲۶‘۳۵ نفر مردم شهر سمرقند در ۱۸۷۲م، ۶۲۲‘ ۳۳ تن (۹۵٪) تاجیک‌ مسلمان و باقی یهودی، و ۴ نفر هم ازبک بوده‌اند. با گذشت زمان، شمار تاجیکان به ۸۲٪ جمعیت کاهش یافته، و شمار ازبک‌ها افزوده گردیده است. تاجیکان سمرقند در ۱۹۱۶م، ۹۵۷‘۲۳۶ نفر بوده که در ۱۹۷۹م به ۵۵۷‘۸۶ نفر کاهش یافته است.  طبق آمار در ۱۳۶۸ش/ ۱۹۸۹م، ۳۷۲‘۲۱۵‘۴ تن تاجیک در شوروی بوده است: ۴۲۰‘۱۷۲‘ ۳ تن در تاجیکستان، ۵۶۰، ۹۳۳ تن در ازبکستان، ۲۰۸‘۳۸ تن در روسیه، ۵۱۸‘ ۳۳ تن‌در قرقیزستان، ‌و باقی در دیگر جمهوری‌ها. از ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۵م، ‌بیش از دو میلیون ‌تاجیک مسلمان از ترکستان‌ به ‌افغانستان، ایران، ترکیه و اروپا فرار کردند. بیشتر این فراریان اهل فرهنگ بودند. روشن‌فکرانِ بازمانده در سال‌های ۱۹۳۷-۱۹۳۸م قتل عام و تبعید شدند؛ در زمان جنگ جهانی دوم، در حدود ۴۰ تن اهل قلـم بـه میـدان نبرد رفتند و ۴ فرزانۀ فرهنگی (از بهتـرین پژوهشگران، شاعران، ‌ داستان‌سرایان و قصه‌پردازان آن روزگار) لطف‌الله بزرگ‌زاده، حبیب یوسفی، حکیم کریم و عبدالشکور پیرمحمدزاده کشته شدند. بدین‌ترتیب، هویتِ تاجیکان بارها شکسته شد.

مذهب تاجیک‌ها

تاجیک‌ها مسلمان و حنفی مذهب‌اند؛ شماری از تاجیک‌های پامیر، شیعۀ اسماعیلی هستند. تاجیکان توانسته‌اند اسلام را میان اقوام دیگر، از جمله «باشقردان»، ببرند و زنده کنند‌.

 

 خصایل تاجیک‌ها

آرامش، گشاده‌رویی، ادب، قدرشناسی، صلح دوستی و زیبایی زنان را از جمله خصایل تاجیک برشمرده‌اند. سعدی در وصف زیبایی زنان تاجیک می‌گوید: روی تاجیکانه‌ات‌ بنمای تا داغ حبش/آسمان بر چهرۀ ترکان یغمایی کشد. (برای خصایل ظاهری و باطنی تاجیک،) تاجیک‌ها به زادگاه خود عشق می‌ورزند و با آن پیوندی ناگسستنی دارند، بیشتر آن‌ها کشاورزند. روی زمین کار می‌کنند و می‌کوشند تا زمین‌های مرده را احیا و سرسبز سازند؛ در هر جایی که تاجیک زندگی می‌کند، آثار و بقایایی از کشاورزی و انواع گیاهانِ پُربار و ارزشمند دیده می‌شود؛ بر وفا کردن به عهد، داشتن روابط حسنه با مردم دیگر و حفظ روابط خویشاوندی و حسن معامله تأکید دارند. این قوم توانسته است با سخت‌کوشی راهِ پیشرفت خود را، طی قرون هموار کند. و هرگز هویت فرهنگی و زبانی خود را از دست ندهد.  مردم بومی تاجیک شهرهای مختلف بیش‌تر به هراتی، کابلی، سیستانی، بدخشانی، بخاری، سمرقندی، خجندی و جز آن شهرت یافته‌اند و این شهرت هنوز هم بر جای و پایدار باقی‌ مانده است. تاجیکان کوهستانی را غَر، غَرچه، غلچه و غَرْچَگان نامیده‌اند. «غَر» به معنیِ «کوه» است؛ برخی از نویسندگان از «غرچستان سمرقند»، و فردوسی نیز از «در غرچستان» (غرچستان: کوهستان)، «شهِ غرچگان» و «غرچگان موبدان»، یاد کرده‌اند.

5/5 - (1 امتیاز)
بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.